قرآني با امضاي امام خميني(ره) و آيت الله خامنه اي!
قرآني با امضاي امام خميني(ره) و آيت الله خامنه اي!
* سر قبر شهيد بو عذار يعني قطبنماي هويزه برو. اختلاف تاريخ تولد و شهادت ايشان تنها سه سال است در نوشتن اشتباه نشده! اسن وصيت نامهي خود شهيد بوده كه زمان تولدش را زماني به حساب بياورند كه با شهيد علم الهدي آشنا گرديده است.
* سهام، با آن كه دختر بچهاي بيش نبود غيرت و رشادت را از مادر بزرگهاي خود به ارث برده بود. وكوزهي آبي به سر گرفته كه به همراه دوستانش راهي رودخانه شدند تا آب بياورند. عراقيها مزاحم آنها شدند و يكي از مزدوران با گلوله كوزه را بر سر دختران ميشكست. سهام مثل شير ميغريد«مگر شمر هستي؟» اين حرف سهام براي بعثيهايي كه حرمت عربها را هم نگه نميداشتند سنگين ود اين بار به جاي كوزه، پيشاني سهام مورد هدف گلوله قرار گرفت. خبر شهادت سهام به سرعت پخش شد. غيرت مردم هويزه آنها را تحريك كرد تا اين بار مردم كاه و كوزه آنها را كه هيچ، بند و بساط زورگويي آنها را جمع كنند.
فرداي آن روز دهم مهر پايگاه مزدوران سقوط كرد و بعثيها با خفت فرار گردند. چند روز بعد دستور ميرسد كه مردم بايد هويزه را ترك كنند. خيلي سنگين بود اما چاره نداشتند.
15 دي، عمليات ساعت ده صبح آغاز شد. در آن روز نيروهاي خودي حدود 30 كيلومتر پيشروي كردند و فردا بعد از ظهر علم الهدي متوجه پيشروي يك ستون از دشمن شد.
علم الهدي و يارانش خبري از عقبنشيني نيروهاي رزمي خود نداشتند.
آنها در محاصرهي كامل تانكهاي دشمن قرار گرفتند. كمبود آب و غذا و مهمات و تجهيزات و… حسين علم الهدي و يارانش مردانه ايستادند و به شهادت رسيدند و بدن مطهرشان در زير تانكها له شد تا جاودانه گردند.
پرس و جو كه ميكني ميگويند اجسادشان را پس از هفده ماه از زير آوار بيرون كشيدند در حالي كه خانوادههايشان هم از سرنوشت آنها خبر نداشتند. بعدها جنازهها به سختي شناسايي شدند. حسين را از قرآني كه در كنارش بود شناختند.