مدرسه علمیه ثامن الحجج (ع) پارس آباد

  • فهرست مطالب 
  • تماس  
  • ورود 
  • خانه 

قرآني با امضاي امام خميني(ره) و آيت الله خامنه اي!

06 اسفند 1391 توسط خادمه الرضا

 

قرآني با امضاي امام خميني(ره) و آيت الله خامنه اي!

 

* سر قبر شهيد بو عذار يعني قطب­نماي هويزه برو. اختلاف تاريخ تولد و شهادت ايشان تنها سه سال است در نوشتن اشتباه نشده! اسن وصيت نامه­ي خود شهيد بوده كه زمان تولدش را زماني به حساب بياورند كه با شهيد علم الهدي آشنا گرديده است.

ادامه »

 2 نظر

موقعيت فرشته ها

24 بهمن 1391 توسط خادمه الرضا

 

شهيد علم الهدي به حافظ و مولوي بسيار علاقه داشت. عاشق اين بيت بود:

 

كي بوده اي نهفته كه پيدا كنم تو را

 

كي رفته اي زدل كه تمنا كنم تو را

 

 نظر دهید »

بيت التقوا: هويزه

24 بهمن 1391 توسط خادمه الرضا

 

 وقتي كه علم الهداي و يارانش در محاصره كامل تانك هاي دشمن قرار گرفتند، كمبود آب، غذا، مهمات، تجهيزات و بالاخره نيروهاي عاشورايي و كربلايي محمد حسين علم الهدي و

ادامه »

 نظر دهید »

خاكريز اول: هويزه

24 بهمن 1391 توسط خادمه الرضا

 

 

دو تانك دشمن خلاف آن سمتي كه من تصّور مي كردم به سمت مجروحان به راه افتادند تانك ها نزديك و نزديكتر مي شدند، ولي نه ايستادند و نه راهشان را كج كردند دست هايم را بر روي چشمانم گرفتم و سرم را بي اختيار به لبه خاكريز كوبيدم.

ادامه »

 نظر دهید »

اسامي برخی از شهداي هويزه

11 دی 1391 توسط خادمه الرضا

 

 

1. سيد حسين علم الهدي (دانشجوي رشته تاريخ دانشگاه فردوسي مشهد)

2. رمضانعلي آقايي

3. اميراحتشام‌زاده

4. محمد اسماعيل اعتضادي

5. عباس افشاري

6. حسن اميني

7. صادق بوعذار

8. محمد بهاءالدين (دانشجوي رشته کشاورزي دانشگاه شهيد چمران اهواز)

9. خليل بهاري

10. مهدي پروانه

11. بهروز پورهاشمي

12.اصغر پهلوان نژاد

13. سليمان تيتئي

14. اميرحسين جعفري

15. سعيد جلالي‌پور

16.عبدالمحمد چهارمحالي

17. علي حاتمي (دانشجوي پيرو خط امام)

18. اسماعيل حاج کوهمداني

19. اکبر حاجي مهدي

20. عباسعلي حبيبي

21. سيد محمد علي حکيم (دانشجوي رشته پزشکي دانشگاه چمران اهواز)

22. حسين خميسي

23. حسين خوشنويسان (دانشجوي رشته مهندسي مکانيک دانشگاه تهران)

24. غفار درويشي

25. محمد دلجو

26. جمال دهشور (دانشجوي رشته علوم دانشگاه تهران)

27. محمد علي رجبي

28. محمد حسين رحيمي

29. محمد حسن رضازاده

30. امير رفيعي

31. عليرضا رکابساز

32. محمد جعفر روزبهاني

33. حسين زارعي

34. محمد جواد زاهديان

35. فرخ سلحشور (دانشجوي دانشگاه کرمانشاه)

36. امين سلطاني

37. محمد ابراهيم سمند الدوله

38. علي اکبر سيفي ابدي

39. حميد شاهيد

40. محمد شمخاني

41. محمدرضا شمسي زاده

42. محمدرضا شيخ‌الاسلام

43. محمود صالح زاده

44. علي اشرف ظاهري

45. محمد علي عسگري

46. محسن غديريان

47. محمد فاضل (دانشجوي رشته مهندسي صنايع دانشگاه صنعتي شريف)

48. حسن فتاحي(دانشجوي رشته فيزيک دانشگاه فردوسي مشهد)

49. محمود فروزش

50. محمد صادق فروشاني

51. علي اصغر فرهمند فر

52. حسن فلاح نژاد

53. محمود قاسمي

54. قدير قدرتي

55. محمد حسن (محمود) قدوسي (دانشجوي رشته زبان دانشگاه فردوسي مشهد)

56. مرتضي کاوند

57. مجيد کريمي ثاني (دانشجوي رشته مهندسي کامپيوتر دانشگاه شيراز)

58. مصطفي مختاري

59. رضا مستجابي کرمانشاهي

60.محمدرضا ملايي زماني

61. موسوي

62. مجيد مهدوي (دانشجوي رشته مهندسي برق)

63. بهروز نوروزي

64. مجيد يوسفيان

و شهداي گمنام

 



 

 

 نظر دهید »

گزارش عمليات هويزه

11 دی 1391 توسط خادمه الرضا

 

محمدرضاي باستي از بازماندگان حادثه، ضمن گزارش چگونگي حضور خود در عمليات هويزه وقايع 16 دي ماه 59 را توضيح داده است. وي پنجاه روز بعد از عمليات هويزه كه تا حدي بهبود يافت اين گزارش را نوشته است و به دليل آنكه حاوي برخي نكات و جزئيات قابل توجه مي‌باشد، با كمي تلخيص ارائه مي‌شود:

صبح روز 16دي، روز دوم حمله بود، همين كه آفتاب زده شد دوباره آماده رفتن شديم… دوباره همان افراد ديروز، به اتفاق علي حاتمي رفتيم. ساعت هشت بود كه به جبهه رسيديم، ‌از ماشين پياده شديم لودر داشت سنگر مي‌كند، چهار سنگر كنده بود. فرمانده آن قسمت كه ما پهلوي جيپ او ايستاده بوديم در بي‌سيم گفت: چهارتا از تانك‌ها را بفرست جلو، سنگر آماده است. سنگرها تقريباً‌ هر كدام پنجاه متر از يكديگر فاصله داشتند. پس از 5 دقيقه، چهار تانك آمد و در سنگرهاي جلو مستقر شد. من از فرمانده آن قسمت پرسيدم: اين جا كجاست و تا پادگان چقدر فاصله داريم؟ گفت: فعلاً فرصت اين كار را ندارم ،‌ همين قدري مي‌دانم كه اين ارتش خودمان است و آن سمت هم مقابل جاده جوفير را نشان داد ارتش عراق است.

… تانك‌هاي عراقي‌ها را به خوبي مي‌توانستيم ببينيم، با دوربين نفرات آنها هم ديده مي‌شدند. عراق شبانه، تانك هايش را آورده و مقابل ارتش ايران آرايش داده بود.

افرادي كه شب را همان جا بودند مي‌گفتند: عراقي‌ها ديشب با چراغ روشن حركت مي‌كردند.

… ساعت 30/8  بود كه اولين گلوله توپ از طرف دشمن شليك شد. متقابلاً آتش ما هم آغاز شد. در آن لحظه من و محسن غديريان و علي حاتمي و تني چند از بچه‌ها در پشت تانك پنهان شده بوديم، بعد از لحظه‌اي، گودالي ديديم و درون آن رفتيم، حدود نيم ساعت در گودال بوديم، در حالي كه توپخانه‌هاي دشمن، از هر طرف روي منطقه آتش مي‌ريختند.

… ما از گودال برخاستيم، آمديم در سمت چپ جاده و با سايرين جلو رفتيم هر صد الي دويست متري كه مي‌رفتيم نيم ساعتي مي‌نشستيم. بعضي‌ها همان جا مي‌ماندند و بقيه جلو مي‌رفتند حدوداً يك كيلومتر جلو رفته بوديم، ديگر جرئت نمي‌كرديم كه جلو برويم چون در آنجا قسمتي بود كه هيچ گونه جان پناهي نداشت. همان جا نشسته بوديم كه ديديم حسين علم‌الهدي و انصاري به اتفاق چند نفر ديگر از راه رسيدند، آنها هم دولا‌دولا جلو مي‌آمدند ،‌ اين قسمت را هم به سرعت جلو رفتند، ما هم برخاستيم و دنبال آنها به طرف جبهه عراق پيش مي‌رفتيم. حدوداً دويست الي سيصد متر ديگر جلو رفتيم.

گلوله‌هاي كاليبر 50 را مرتباً به سمت ما مي‌زدند، گويا ما را ديده بودند. در پناه جاده و خاكريزي كه به موازات جاده بود، براي استراحت نشستيم. بعد علم‌الهدي به اتفاق انصاري گفتند: ما مي‌رويم بي سيم و قطب نما بياوريم تا ديده‌باني كنيم. حدوداً‌ساعت نيم الي يك بعد از ظهر بود،‌ آنها رفتند و من به اتفاق علي حاتمي و محسن غديريان و دو نفر ديگر جلوتر از همه مانديم. حدود يك ساعت گذشت ولي علم‌الهدي نيامد هر لحظه هم امكان داشت كه گلوله توپي به محل ما بيفتد… اين گلوله‌هاي توپ بيشتر از جبهه خودمان بود كه در نزديكي ما به زمين مي‌خورد.

دو نفري كه پهلوي ما نشسته بودند برخاستند و برگشتند. من هم به محسن هي مي‌گفتم: بيا ما هم برويم، آخر ما در اينجا نشسته‌ايم به چه درد مي‌خوريم در صورتي كه هر لحظه هم امكان دارد كه گلوله توپي در اين جا بيفتد و او هم مي‌گفت: نه همين جا بنشين حالا بچه‌ها با بي‌سيم مي‌آيند. علي حاتمي گفت: من مي‌روم. محسن گفت: اگر مي‌خواهي  بروي، گلوله‌هاي آر. پي. جي را بده به باستي و برو. علي هم گلوله‌ها را پهلوي محسن گذاشت و رفت،‌حدود صد متر پايين تر پهلوي دو سه نفر دگر از بچه‌ها نشست. در نتيجه، جلوتر از همه بچه‌ها من بودم و محسن. حدود يك ربع الي نيم ساعت با محسن تنها جلوي همه بوديم.

ادامه »

 2 نظر

هویزه

03 دی 1391 توسط خادمه الرضا
هویزه

ادامه »

 نظر دهید »
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مدرسه علمیه ثامن الحجج (ع) پارس آباد

موضوعات

  • همه
  • از دیار ثامن
    • شهر پارس آباد
    • اخبار حوزه
  • مقالات
  • ستاره ها
    • معرفی مناطق جنگی
      • هويزه
      • دوكوهه
  • دل آشفتگان یار
  • خورشید ولایت
  • مناسبات
    • هفته پژوهش
    • حماسه 9 دي و روز بصيرت
    • محرم
    • دهه فجر
    • حضرت معصومه (س)
  • ديده باني
    • شيطان پرستي
    • فراماسونری
    • بیداری اسلامی
      • بحرین
      • ليبي
      • مصر
  • تا زلال شكوفايي
  • نور
  • نكات بهداشتي و تغذيه
  • مشاوره
    • ازدواج
    • حجاب
  • معاونت آموزش- پژوهش
  • اطلاع رسانی مراسمات فرهنگی
  • اهل بیت علیها السلام
    • حضرت زهرا سلام اله علیها
    • حضرت زینب سلام الله علیها
  • حضرت مهدی علیه السلام
  • شهادت

بركات

بر خامنه اي رهبر خوبان صلوات

آمار

  • امروز: 19
  • دیروز: 5
  • 7 روز قبل: 318
  • 1 ماه قبل: 2732
  • کل بازدیدها: 65115

خبرنامه

عکس های اخیر

برگزاري اولين كرسي آزاد انديشي با محوريت سبك زندگي مطلوب از ديدگاه قرآنخمینی در فرودگاه مهرآباد از هواپیما پیاده می‌شود!
فراخوان مقاله تربيت ديني  واحد پژوهش و تحقيق حوزه علميه ثامن الحجج (ع) شهرستان پارس آباد
وبلاگکد ماوس
document.write("") return true;}document.write("") return false; }
وبلاگ
blogکد بازی تمرکز حواس

پیچک


دیکشنری آنلاین

برای تداوم دوستی کلیک کنید

نوا

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس