دل نوشته شهید آوینی پس از دیدار با آقا
مطلبي كه خواهيد خواند پس از ديدار هنرمندان حوزه هنري با رهبر معظم انقلاب، حضرت آيتالله خامنهاي، در آبانماه 1368 نگارش يافته و در شماره آذرماه 1368 ماهنامه «سوره» به چاپ رسيده است.
ديديم كه مي شناسيمش ……..و تصويرش را از پيش در خاطر داشته ايم. ديديم كه مي شناسيمش، نه آن سان كه ديگران را…… و نه حتي آن سان كه خود را. چه كسي از خود آشناتر ؟ ديده اي هرگز كه نقش غربت در چهره خويش بيند و خود را نبشناسد؟
ديديم كه مي شناسيمش، بيش تر از خود … تا آنجا كه خود را در او يافتيم، چونان نقشي سرگردان در آبگينه كه صاحب خويش را باز يابد و يا چونان سايه اي كه صاحب سايه را …… و از آن پس با آفتاب خود را بر قدمگاهش مي گستر ديم و شب كه مي رسيد به او مي پيوستيم.
آن صورت ازلي را چه كسي بر اين لوح قديم نقش كرده بود؟ مي ديديم كه چشمانش فاني است ، اما نگاهش باقي، مي ديديم كه لبانش فاني است ، اما كلامش با قي. چشمانش منزل عنايتي ازلي و دهانش معبر فيضي ازلي و دستانش… چه بگويم ؟ كاش گوش نامحرمان نمي شنيد .
…
عزيز ما ، اي وصي امام عشق ! آنان كه معناي “ولايت ” را نمي دانند در كار ما سخت درمانده اند ، اما شما خوب مي دانيد كه سر چشمه اين تسليم و اطاعت و محبت در كجاست. خودتان خوب مي دانيد كه چقدر شما را دوست مي داريم و چقدر دلمان مي خواست آن كه روز به ديدار شما آمديم ، سر در بغل شما پنهان كنيم و بگرييم .ما طلعت آن عنايت ازلي را در نگاه شما باز يافتيم . لبخند شما شفقت صبح را داشت و شب انزواي ما را شكست . سر ما و قدمتان ، كه وصي امام عشق هستيد و نايب امام زمان (ع).