صدور انقلاب اسلامي
صدور انقلاب اسلامي از مفاهيمي است كه از اولين روزهاي پيروزي انقلاب اسلامي توسط امام خميني(ره) مطرح شد، بگونه اي كه حضرت امام خميني(ره) مبارزه مردم ايران را تمام شده ندانسته و افق هاي جديد را پيش روي مردم و مسئولين گشودند:
«ما انقلابمان را به تمام جهان صادر مي كنيم، چرا كه انقلاب ما اسلامي است و تا بانگ لااله الا الله و محمد رسول الله(صلي الله عليه و آله) را بر تمام جهان طنين نيفكند، مبارزه هست و تا مبارزه در هر كجاي جهان عليه مستكبرين هست، ما هستيم».
در اين فرصت كوتاه سعي شده است، مفهوم صدور انقلاب با تكيه بر فرمايشات امام خميني(ره) مورد بررسي قرار گيرد.
با دقت در رفتار مسئولين جمهوري اسلامي در طول 30 سال گذشته به نظر مي رسد صدور انقلاب به علت هاي مختلف مورد غفلت واقع شده است يكي از علت هاي اصلي اين موضوع درك نادرست افراد و گروه هاي سياسي از معنا و مفهوم صدور انقلاب است.
گروهي از سياسيون كه معمولاً گرايشات ملي گرايانه داشتند از همان ابتداي انقلاب به صورت علني يا تلويحي با صدور انقلاب مخالفت كرده و تنها رسالت خود را خدمت به مردم ايران و آباداني كشور مطرح مي نمودند. آن ها معتقد بودند كه تنها بايد در قبال ايران احساس مسئوليت نمود و تمام فعاليت هاي دولت ها در داخل و خارج بايد صرفاً منافع ملت ايران را در برگيرد و ايرانيت محور اصلي پيشرفت تلقي شود در اين طرز تفكر ديپلماسي خارجي بر اساس تنش زدائي سامان مي گيرد و عكس العمل نسبت به رخدادهاي بين المللي به صورت معامله گرايانه است و هر گونه برخورد ارزشي و انقلابي در قبال تحولات جهاني تندروي و خلاف منافع ملي مطرح مي شود.
گروهي از سياسيون ديگر نيز دقيقاً در نقطه ي مقابل اين طرز تفكر ديده مي شوند آن ها مرزهاي جغرافيايي را ساخته استعمار دانسته و استفاده از توانمندي هاي نظامي و چريكي را براي انجام صدور انقلاب ضروري مي دانستند.
تجهيز جنبش هاي آزادي بخش و به خطر انداختن منافع استعمارگران و لو با انجام ترورهاي كور و حتي حضور مسلحانه در بيت الله الحرام از نسخه هاي اين تفكر بوده است. اين گروه عملاً صدور انقلاب را به معناي فتح سرزمين هاي ديگر و گسترش فيزيكي و جغرافيايي انقلاب اسلامي با برخوردهاي سخت معرفي مي كردند.
دسته سوم عملگرايان بودند. آن ها عقيده داشتند كه بايد تلاش نمود تا در داخل يك امت نمونه ساخته شود و صدور انقلاب با ارائه يك الگوي توسعه يافته انجام گيرد.
در سياست خارجي نيز مبارزه توأم با تعامل بر سر منافع مشترك حتي با مستكبرين(كه اين گروه نام ابرقدرت را بدان ها نهاده بودند) بدون اشكال شمرده مي شد. اين دسته هدف دولت را سازندگي ايران تا رسيدن به افق هايي چون ژاپن اسلامي(كه بعداً به كره و سپس مالزي تقليل يافت) در داخل و ديپلماسي مسالمت آميز توأم با فرصت طلبي در روابط خارجي مي دانستند. در واقع اين ديدگاه تلفيقي از ديدگاه هاي اول و دوم بود آن ها اولويت را با سازندگي داخلي مي دانستند و در مناسبات خارجي عليرغم اتخاذ مواضع بر عليه مستكبرين، در صورتي كه منافع ما در نقطه اي به خاطر افتاد و مخاصمه كارساز نبود، تفاهم مصلحتي با جامعه جهاني و حتي سازش با يكي از ابرقدرت ها قابل قبول تلقي مي شد.
دسته چهارم رفرميست ها بودند كه نه تنها به صدور انقلاب اعتقادي نداشتند بلكه به دنبال اصلاح و دگرگوني در اصول انقلاب نيز بودند. آن ها در سياست داخلي در پي استقرار مفاهيمي چون جامعه مدني و حقوق بشر غربي و در عرصه بين المللي در تلاش براي برقراري ارتباط دوستانه با كشورهاي مستكبر بودند.
ديدگاه امام خميني(ره)
با مروري بر سخنان حضرت امام(ره) مي توان نتيجه گرفت كه ديدگاه ايشان نسبت به صدور انقلاب بر هيچ كدام از گروه هاي فوق انطباق كامل ندارد و در تمام موارد ذكر شده عملكرد و طرز تفكر سياسيون به طور كلي يا نسبي مغاير با انديشه هاي حضرت امام(ره) بوده است.
امام خميني(ره) سكوت در برابر تحولات جهاني و ظلم ظالمان را مجاز نمي دانستند و حركت عظيم مردم ايران را يك جنبش محدود شده در حيطه ي جغرافيايي خاص نمي دانستند:
«مسئولان ما بايد بدانند كه انقلاب ما محدود به ايران نيست. انقلاب مردم به ايران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداري حضرت حجت(عج) است… مسائل اقتصادي و مادي اگر لحظه اي مسئولين را از وظيفه اي كه بر عهده دارند، منصرف كند، خطر بزرگ و خيانت سهمگين را به دنبال دارد».
از طرفي امام(ره) اقدام نظامي بر عليه ملت ها را نيز رد مي نمودند و اين تصور را كه در آن صدور انقلاب به معناي استفاده از زور و قوه قهريه بود را باطل مي دانستند: «اين كه مي گوييم بايد انقلاب ما همه جا صادر بشود، اين معناي غلط را از آن برداشت نكنند كه ما مي خواهيم كشورگشايي كنيم. ما همه كشورهاي مسلمين را از خودمان مي دانيم. همه كشورها بايد در محل خودشان باشند».
امام خميني(ره) وفاداري به ارزش هاي اسلامي را در اولويت قرار داده و دين اسلام را هدايتگر تمام مردمان جهان مي دانستند. بنابراين احساس مسئوليت نسبت به جامعه جهاني و نفي ارزش هاي مادي غرب و مبارزه خستگي ناپذير با توطئه ها و زورگوئي هاي استكبار جهاني و ترويج اسلام ناب محمدي(صلي الله عليه و آله) را جزو وظايف اصلي مسئولين نظام مي دانستند:
«البته ما اين واقعيت و حقيقت را در سياست خارجي و بين المللي اسلامي مان بارها اعلام نموده ايم كه درصدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و كم كردن سلطه جهانخواران بوده و هستيم… ما در صدد خشكانيدن ريشه هاي فاسد صهيونيزم، سرمايه داري و كمونيزم در جهان هستيم. ما تصميم گرفته ايم به لطف و عنايت خداوند بزرگ، نظام هايي را كه بر اين سه پايه استوار گرديده اند را نابود كنیم و نظام اسلام رسول الله(صلي الله عليه و آله) را در جهان استكبار ترويج نمائيم و دير يا زود ملت هاي در بند شاهد آن خواهند بود».
به اين دليل صدور با محدود شدن در قيوداتي چون توسعه و رشد ملي و ارائه الگويي كه در مواقع خاص نسبت به سرنوشت ملت ها بي تفاوت باشد و در صورت احساس خطر و لو به صورت پنهاني با ابرقدرت ها سازش نمايد، امكان پذير نمي باشد.
با توجه به مطالب گفته شده مشخص است كه حضرت امام خميني(ره) منظور از صدور انقلاب را كشورگشايي نمي دانستند. در ديدگاه حضرت امام(ره) دين اسلام يك دين جهان شمول داراي برنامه مدون و كامل براي دين و دنياي تمام بشريت است و انقلاب اسلامي اولين قدم براي استقرار اسلام ناب در جامعه جهاني به شمار مي رود و تا زماني كه احكام شريعت مقدس اسلام در گوشه گوشه كره زمين پياده نشده باشد و بساط طاغوت در عالم برچيده نشود مبارزه ادامه خواهد داشت:
«اسلام براي يك كشور، براي چند كشور، حتي براي مسلمين نيست. اسلام براي بشر آمده است. همه بشر را اسلام مي خواهد زير پوشش عدل خودش قرار دهد. ما اميدواريم كه اين امر به تدريج مهيا شود»… «ما مي گوييم تا شرك و كفر هست مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستيم. ما بر سر شهر و مملكت با كسي دعوا نداريم ما تصميم داريم پرچم لا اله الا الله را بر قلل رفيع كرامت و بزرگواري به اهتزاز درآوريم».
در واقع طبق نظريه امام خميني(ره) در صدور انقلاب اين آرمان هاي انقلاب است كه در بين مردم كشورهاي ديگر منتشر مي شود و ملت مستضعف عالم با تاسي به حركت انقلابي و معنوي مردم ايران به تدريج از زير يوغ ستم پيشگان رهايي يافته و علم استقلال و عدالتخواهي را بلند مي كنند:
«ما كه مي گوييم انقلاب را مي خواهيم صادر كنيم مي خواهيم اين مطالب را، همين معنايي كه پيدا شده، همين معنويتي كه پيدا شده است در ايران، ما مي خواهيم اين را صادر كنيم».
منبع: مجله الصالحون،دوره اول شماره ششم،ص 16