شكر بخيل 25 اردیبهشت 1392 توسط خادمه الرضا بخيلي كفش نو خريد و به سفر رفت. به آرامي قدم بر مي داشت تا به منطقه سنگلاخي رسيد. كفش از پاي درآورد و زير بغل گرفت. اتفاقاً پايش بر اثر اصابت به سنگي تيز به شدت مجروح شد. ناليد و گفت: شكر مي گويم خداي را كه كفش در پا نداشتم و گر نه پاره مي شد. مطلب قبلیمطلب بعدی